loading...
ارزانترین فروشگاه اینترنتی
فروش ویژه مينی كولر روميزی USB
فروش ویژه مينی كولر روميزی USB 



مينی كولر روميزی USB، قابلیت خنک کردن با استفاده از محفظه مخصوص آب. دارای 2 دریچه باد خروجی قابل تنظیم به زوایای مختلف ...
مینی کولر یو اس بی، قابلیت خنک کردن با استفاده از محفظه مخصوص آب را داراست. محصولی فوق العاده برای کارکردن شما در روزهای گرم تابستانی میباشد.
قابل حمل بوده دارای وزن کم، سبک و قابل جا به جایی بوده که شما در هر مکانی با استفاده از برق، باطری، یا حتی شارژر پاوربانک، میتوانید آن را روشن نموده و از آن استفاده نمایید. دارای خروجی باد فوق العاده از نوع دو دریچه می باشد که دریچه های خروج باد آن، به صورت جداگانه، قابل تنظیم بوده و میتوان جهت باد هریک از آنها را مشخص نمود.

روش خرید: برای خرید پس از کلیک روی دکمه زیر و تکمیل فرم سفارش، ابتدا محصول مورد نظر را درب منزل یا محل کار تحویل بگیرید، سپس وجه کالا و هزینه ارسال را به مامور پست بپردازید. جهت مشاهده فرم خرید، روی دکمه زیر کلیک کنید.

قیمت: 39000 تومان

بزن لایکو بازدید : 1608 جمعه 21 تیر 1392 نظرات (0)



چند روزی به آمدن عید مانده بود. بیشتر بچه ها غایب بودند، یا اکثرا رفته بودند به شهرها و شهرستان های خودشان یا گرفتار کارهای عید بودند. اما استاد بدون هیچ تأخیری آمد سر کلاس و شروع کرد به درس دادن. استاد خشک و مقرراتی ما خود مزیدی شده بر دشواری  .

بالاخره کلاس رو به پایان بود که یکی از بچه ها خیلی آرام گفت: استاد! آخر سالی دیگه بسه!




چند روزی به آمدن عید مانده بود. بیشتر بچه ها غایب بودند، یا اکثرا رفته بودند به شهرها و شهرستان های خودشان یا گرفتار کارهای عید بودند. اما استاد بدون هیچ تأخیری آمد سر کلاس و شروع کرد به درس دادن. استاد خشک و مقرراتی ما خود مزیدی شده بر دشواری  .

بالاخره کلاس رو به پایان بود که یکی از بچه ها خیلی آرام گفت: استاد! آخر سالی دیگه بسه!

استاد هم دستی به سر تهی از موی خود کشید!

و عینکش را از روی چشمانش برداشت و همین طور که آن را می گذاشت روی میز خودش هم برای اولین بار روی صندلی جای گرفت.

 

استاد ۵۰ ساله‌مان با آن کت قهوه‌ای سوخته‌ای که به تن داشت، گفت: حالا که تونستید من رو از درس دادن بیاندازید، بذارید خاطره ای رو براتون تعریف کنم. من حدودا ۲۱ یا ۲۲ سالم بود، مشهد زندگی می کردیم، پدر و مادرم کشاورز بودند با دست های چروک خورده و آفتاب سوخته، دست هایی که هر وقت اون ها رو می دیدم دلم می خواست ببوسمشان، بویشان کنم، کاری که هیچ وقت اجازه آن را به خود ندادم با پدرم بکنم اما دستان مادرم را همیشه خیلی آرام مثل “ماش پلو” که شب عید به شب عید می خوردیم بو می کردم و در آخر بر لبانم می گذاشتم.

استادمان حالا قدری هم با بغض کلماتش را جمله می کند: نمی دونم بچه ها شما هم به این پی بردید که هر پدر و مادری بوی خاص خودشان را دارند یا نه؟ ولی من بوی مادرم را همیشه زمانی که نبود و دلتنگش می شدم از چادر کهنه سفیدی که گل های قرمز ریز روی آن ها نقش بسته بود حس می کردم، چادر را جلوی دهان و بینی‌ام می گرفتم و چند دقیقه با آن نفس می کشیدم… اما نسبت به پدرم مثل تمام پدرها هیچ وقت اجازه ابراز احساسات پیدا نکردم جز یک بار، آن هم نه به صورت مستقیم.

نزدیکی های عید بود، من تازه معلم شده بودم و اولین حقوقم را هم گرفته بودم، صبح بود، رفتم آب انبار تا برای شستن ظروف صبحانه آب بیارم. از پله ها بالا می آمدم که صدای خفیف هق هق مردانه ای را شنیدم، از هر پله ای که بالا می آمدم صدا را بلندتر می شنیدم . . . . استاد حالا خودش هم گریه می کنه . . . .

پدرم بود، مادر هم آرامش می کرد، می گفت آقا! خدا بزرگ است، خدا نمی ذاره ما پیش بچه ها کوچیک بشیم، فوقش به بچه ها عیدی نمی دیم، قرآن خدا که غلط نمی شه اما بابام گفت: خانم! نوه هامون تو تهران بزرگ شده اند و از ما انتظار دارند، نباید فکر کنند که ما . . . . .

حالا دیگه ماجرا روشن تر از این بود که بخواهم دلیل گریه های بابام رو از مادرم بپرسم، دست کردم توی جیبم، ۱۰۰ تومان بود، کل پولی که از مدرسه گرفته بودم، گذاشتم روی گیوه های پدرم و خم شدم و گیوه های پر از خاک و خلی که هر روز در زمین زراعی، همراه بابا بود بوسیدم.

آن سال همه خواهر و برادرام ازتهران آمدند مشهد، با بچه های قد و نیم قد که هر کدام به راحتی “عمو” و “دایی” نثارم می کردند. بابا به هرکدام از بچه ها و نوه ها ۱۰ تومان عیدی داد، ۱۰ تومان ماند که آن را هم به عنوان عیدی داد به مامان.

اولین روز بعد از تعطیلات بود، چهاردهم، که رفتم سر کلاس. بعد از کلاس آقای مدیر با کروات نویی که به خودش آویزان کرده بود، گفت که کارم دارد و باید بروم اتاقش. رفتم، بسته ای از کشوی میز خاکستری رنگ زهوار در رفته گوشه اتاقش درآورد و داد به من.

گفتم: این چیه؟

گفت: باز کن می فهمی.

باز کردم، ۹۰۰ تومان پول نقد بود!

گفتم: این برای چیه؟

گفت:از مرکز اومده؛ در این چند ماه که این جا بودی بچه ها رشد خوبی داشتند برای همین من از مرکز خواستم تشویقت کنند.

راستش نمی دونستم که این چه معنایی می تونه داشته باشه، فقط در اون موقع ناخودآگاه به آقای مدیر گفتم: این باید ۱۰۰۰ تومان باشه نه ۹۰۰ تومان!

مدیر گفت: از کجا می دونی؟ کسی بهت گفته؟ گفتم: نه، فقط حدس می زنم، همین.

راستش مدیر نمی دونست بخنده یا از این پررویی من عصبانی بشه اما در هر صورت گفت از مرکز استعلام می‌گیره و خبرش را به من می دهد. روز بعد تا رفتم اتاق معلمان تا آماده بشم برای کلاس، آقای مدیر خودش را به من رساند و گفت: من دیروز به محض رفتنت استعلام کردم. درست گفتی، هزار تومان بوده نه نهصد تومان، اون کسی که بسته رو آورده، صد تومانش را کِش رفته بود که خودم رفتم ازش گرفتم. اما برای دادنش یه شرط دارم . . . .

گفتم: چه شرطی؟

گفت: بگو ببینم از کجا می دونستی؟ نگو حدس زدم که خنده داره!

استاد کمی به برق چشمان بچه ها که مشتاقانه می خواستند جواب این سوال آقای مدیر را بشنوند، نگاه کرد و دسته طلایی عینکش را گرفت و آن را پشت گوشش جا داد و گفت: “به آقای مدیر گفتم: هیچ شنیدی که خدا ۱۰ برابر عمل نیکوکاران به آن ها پاداش می دهد؟”
ارسال نظر برای این مطلب
این نظر توسط محمد در تاریخ 1392/04/21 و 6:23 دقیقه ارسال شده است

سلام
ببینید شما بیش از تبلیغ گذاشتید داخل سایت
بالا دو تا کافیه باقی رو بگذارید پایین صفحه
بازدیدکننده ها فراری میدید اینجوری
مورد بعدی و اصلی هم اینه که شما مطالبت از نظر گوگل ارزشی نداره چون کپی پسته محضه
روی مطالب کار کنید از تگ های h3 استفاده کنید برای عنوان های اصلی مطلب
مطالب رو داخل شبکه های اجتماعی منتشر کنید
نتیجه ی خوبی می گیرید


کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
  • جمعه 21 تير 1398
  • جمعه 14 تير 1398
  • شنبه 06 خرداد 1396
  • پنجشنبه 28 آبان 1394
  • يکشنبه 24 آبان 1394
  • چهارشنبه 20 آبان 1394
  • يکشنبه 17 آبان 1394
  • چهارشنبه 13 آبان 1394
  • شنبه 10 آبان 1393
  • جمعه 09 آبان 1393
  • پنجشنبه 08 آبان 1393
  • سه شنبه 06 آبان 1393
  • دوشنبه 05 آبان 1393
  • يکشنبه 04 آبان 1393
  • شنبه 03 آبان 1393
  • جمعه 02 آبان 1393
  • پنجشنبه 01 آبان 1393
  • چهارشنبه 30 مهر 1393
  • سه شنبه 29 مهر 1393
  • دوشنبه 28 مهر 1393
  • يکشنبه 27 مهر 1393
  • چهارشنبه 23 مهر 1393
  • سه شنبه 22 مهر 1393
  • دوشنبه 14 مهر 1393
  • يکشنبه 13 مهر 1393
  • شنبه 12 مهر 1393
  • جمعه 11 مهر 1393
  • جمعه 28 شهريور 1393
  • سه شنبه 25 شهريور 1393
  • چهارشنبه 12 شهريور 1393
  • سه شنبه 11 شهريور 1393
  • يکشنبه 09 شهريور 1393
  • جمعه 07 شهريور 1393
  • پنجشنبه 06 شهريور 1393
  • چهارشنبه 05 شهريور 1393
  • سه شنبه 04 شهريور 1393
  • يکشنبه 02 شهريور 1393
  • شنبه 01 شهريور 1393
  • جمعه 31 مرداد 1393
  • چهارشنبه 29 مرداد 1393
  • سه شنبه 28 مرداد 1393
  • دوشنبه 27 مرداد 1393
  • شنبه 25 مرداد 1393
  • دوشنبه 06 مرداد 1393
  • جمعه 27 تير 1393
  • پنجشنبه 26 تير 1393
  • جمعه 16 خرداد 1393
  • پنجشنبه 15 خرداد 1393
  • دوشنبه 22 ارديبهشت 1393
  • يکشنبه 21 ارديبهشت 1393
  • پنجشنبه 21 فروردين 1393
  • چهارشنبه 21 اسفند 1392
  • سه شنبه 20 اسفند 1392
  • دوشنبه 19 اسفند 1392
  • جمعه 16 اسفند 1392
  • دوشنبه 12 اسفند 1392
  • چهارشنبه 07 اسفند 1392
  • سه شنبه 06 اسفند 1392
  • دوشنبه 05 اسفند 1392
  • يکشنبه 04 اسفند 1392
  • شنبه 03 اسفند 1392
  • جمعه 02 اسفند 1392
  • پنجشنبه 01 اسفند 1392
  • چهارشنبه 30 بهمن 1392
  • سه شنبه 29 بهمن 1392
  • دوشنبه 28 بهمن 1392
  • يکشنبه 27 بهمن 1392
  • شنبه 26 بهمن 1392
  • جمعه 25 بهمن 1392
  • پنجشنبه 24 بهمن 1392
  • چهارشنبه 23 بهمن 1392
  • سه شنبه 22 بهمن 1392
  • دوشنبه 21 بهمن 1392
  • شنبه 19 بهمن 1392
  • جمعه 18 بهمن 1392
  • چهارشنبه 16 بهمن 1392
  • جمعه 27 دی 1392
  • پنجشنبه 26 دی 1392
  • شنبه 21 دی 1392
  • پنجشنبه 19 دی 1392
  • چهارشنبه 18 دی 1392
  • چهارشنبه 04 دی 1392
  • سه شنبه 03 دی 1392
  • دوشنبه 02 دی 1392
  • شنبه 30 آذر 1392
  • دوشنبه 25 آذر 1392
  • يکشنبه 24 آذر 1392
  • جمعه 22 آذر 1392
  • پنجشنبه 21 آذر 1392
  • چهارشنبه 20 آذر 1392
  • سه شنبه 19 آذر 1392
  • دوشنبه 18 آذر 1392
  • يکشنبه 17 آذر 1392
  • شنبه 16 آذر 1392
  • جمعه 15 آذر 1392
  • پنجشنبه 14 آذر 1392
  • چهارشنبه 13 آذر 1392
  • سه شنبه 12 آذر 1392
  • دوشنبه 11 آذر 1392
  • يکشنبه 10 آذر 1392
  • شنبه 09 آذر 1392
  • جمعه 08 آذر 1392
  • پنجشنبه 07 آذر 1392
  • چهارشنبه 06 آذر 1392
  • سه شنبه 05 آذر 1392
  • دوشنبه 04 آذر 1392
  • يکشنبه 03 آذر 1392
  • شنبه 02 آذر 1392
  • جمعه 01 آذر 1392
  • پنجشنبه 30 آبان 1392
  • چهارشنبه 29 آبان 1392
  • سه شنبه 28 آبان 1392
  • دوشنبه 27 آبان 1392
  • يکشنبه 26 آبان 1392
  • شنبه 25 آبان 1392
  • جمعه 24 آبان 1392
  • پنجشنبه 23 آبان 1392
  • چهارشنبه 22 آبان 1392
  • جمعه 10 آبان 1392
  • سه شنبه 19 شهريور 1392
  • سه شنبه 12 شهريور 1392
  • چهارشنبه 06 شهريور 1392
  • يکشنبه 03 شهريور 1392
  • دوشنبه 24 تير 1392
  • يکشنبه 23 تير 1392
  • شنبه 22 تير 1392
  • جمعه 21 تير 1392
  • پنجشنبه 20 تير 1392
  • چهارشنبه 19 تير 1392
  • سه شنبه 18 تير 1392
  • دوشنبه 17 تير 1392
  • شنبه 15 تير 1392
  • جمعه 14 تير 1392
  • پنجشنبه 13 تير 1392
  • سه شنبه 28 خرداد 1392
  • جمعه 27 ارديبهشت 1392
  • سه شنبه 06 فروردين 1392
  • پنجشنبه 24 اسفند 1391
  • دوشنبه 21 اسفند 1391
  • شنبه 19 اسفند 1391
  • جمعه 18 اسفند 1391
  • شنبه 12 اسفند 1391
  • جمعه 11 اسفند 1391
  • يکشنبه 06 اسفند 1391
  • شنبه 05 اسفند 1391
  • سه شنبه 04 مهر 1391
  • دوشنبه 13 شهريور 1391
  • يکشنبه 12 شهريور 1391
  • جمعه 10 شهريور 1391
  • دوشنبه 06 شهريور 1391
  • يکشنبه 05 شهريور 1391
  • چهارشنبه 18 مرداد 1391
  • سه شنبه 17 مرداد 1391
  • دوشنبه 09 مرداد 1391
  • يکشنبه 08 مرداد 1391
  • شنبه 07 مرداد 1391
  • جمعه 06 مرداد 1391
  • پنجشنبه 05 مرداد 1391
  • چهارشنبه 04 مرداد 1391
  • دوشنبه 02 مرداد 1391
  • پنجشنبه 22 تير 1391
  • چهارشنبه 21 تير 1391
  • دوشنبه 19 تير 1391
  • پنجشنبه 15 تير 1391
  • سه شنبه 13 تير 1391
  • دوشنبه 14 فروردين 1391
  • چهارشنبه 01 فروردين 1385
  • نظرسنجی
    کدام بخش را بیشتر می پسندید؟
    تخفیفان
    آمار سایت
  • کل مطالب : 1105
  • کل نظرات : 93
  • افراد آنلاین : 11
  • تعداد اعضا : 32
  • آی پی امروز : 123
  • آی پی دیروز : 84
  • بازدید امروز : 147
  • باردید دیروز : 167
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 1
  • بازدید هفته : 380
  • بازدید ماه : 4,946
  • بازدید سال : 78,795
  • بازدید کلی : 2,937,291
  • کدهای اختصاصی

    تصویر ثابت

    × بستن تبلیغات
    تبلیغات